بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها |
|
لیلا فرجامی |
بازی: من گمراه، تو پیامبر
در این دنیا فولاد را برایِ تنهاییِ شب می سازند و شب را برایِ آوازهایِ شمشیر و سپر، بیا عزیزم، بیا بازی را ادامه دهیم من گمراه می شوم و تو پیامبر تا کتابِ مقدس تازه ای از خون و شیر و عسل برای این گاوهای تشنه بیاوریم.
|