
| 
         بایگانی صفحه اول شعر نگاه کتابخانه شعر، علیه فراموشی پیوند ها  | 
          
			![]()  | 
			  دو شعر از ماندانا زندیان  | 
		|
| 
			 
 1 مثل زن های کولی دنبال جاده های بی مقصد می گردم در گوشه های آغوشت 
 هوای دریا به سرم زده و شرجی شانه هایت و امواج تنت که بومی تنم شده اند 
 تو رفته ای و آفتاب گردان های حاشیه ی دامنم تا جنوبی ترین رؤیای خدا قد کشیده اند. 
 
 2 
 تمام قد ایستاده ام در همه ی بندرهای آسمان و دست تکان می دهم برای شوق آمدنت که در قهوه ای خیس چشم هایم غوطه می خورد 
 تند می شود شور انتظار و تصنیف عریانی و گیج می خورد لحظه در نبض نفس هایم که با فال بوسه های تو قافیه می بندد 
 خورشید، لهجه ی بومی تو را دارد و دریا خواهش تن من است که خطوط کف دست عشق را از جنگل سینه ی تو تا دورترین ساحل شب می کشاند. 
 
  | 
		||